آرتین منآرتین من، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آرتین... مرد کوچک خانه ما...

بدون عنوان

1393/8/13 1:12
نویسنده : مامان آرتین
168 بازدید
اشتراک گذاری

لاینر متن
کاش این روزها....چشمهایم هر چه می دید ضبط میکرد...با همین کیفیت!

گوشهایم هرچه می شنید ذخیره میکرد....با همین وضوح!

دستهایم ...تنم...آغوشم...خاطره ی این لحظه های کوچکی و بغل کردنهای بی حسابت را

زنده نگه میداشت...با همین تازگی!

کاش بوی تن و گردنت را ذخیره می کردم ! برای روزهای بی بازگشتت...

کاش قلبم...توان دلتنگیِ این روزهای بی بازگشت را داشته باشد...

دلم به شیرینی روزهای پیش رو خوش است...

و امـــــــروزم را تا میتوانم می بینمت! می شنومت! میبویمت! در آغوش می گیرمت...

بیا بغلم پسر...بیا وقت تنگ است...بیا تا عمیق نفس بکشمت...بگو تا گوش کنم...

بخنـــــــــــد ؛ من عاشق این روزهای هشتاد و چندسانتی توام...

این روزهایی که میتوانم پسرکوچولو خطابت کنم!

میخواهم این روزها بجای تمـــام روزهایی که به این هشتاد سانت  اضافه میشود خوب بغلت کنم...

خوب سیرت شوم...تا به وقت جوانی و برومندی ات...

دلتنگی آغوش های مادرانه ام را با حجب و حیای پسرانه ات پُر کنم..و حظت را ببرم.

تو راه بالندگی را پیش میگیری و روزهای نوپایی را به کودکی میبخشی

و نوجوانی را به جوانی و عاشقی ....و پدر می شوی و مَـــرد...ان شاالله.

که تو مردی میشوی و من مــــــــادر می مانم....

و تو همچنان بچه ام باقی می مانی و شاید در خلوتم پسرکوچولوم. ...

دوستت دارم...عزیز دلم

لاینر متن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)