شب يلداي 91
این هم از پاییـــز ... چه روزگار شیرینی را با تو داشتم این روزهـــا، و امشب، به مبارکی وجودت،نذر خواهم کرد که فردا شب، همینکه آخرین برگ خشکیده ی گیلاسمان افتاد در سوسوی ستاره های اولیــن یلدای چشمانت طولانی تر از هر شب در آغــوشت کشم که غنیمتی ست این درازای شب ...
نویسنده :
مامان آرتین
0:53