آرتین دو ساله شد

1393/5/7 2:6

نویسنده : مامان آرتین

223 بازدید

اشتراک گذاری

تولدت مبارک کوچولوی خوشگلم

الان ساعت 2 نصفه شبه هفتم مرداده.آرتینم تازه خوابیده. مهمونهامون رفتن .

دیشب هال رو تزیین کرده بودیم. شب بادکنکها یکی یکی می ترکیدن.صبح 4تا مونده بود.صبح آرتین بیدار شد و اومد توی هال با چشمهای خواب آلودش اول تزیینات رو دید و گفت :بیییییی (تعجب کرد).بعد کولر زمینی آنا اینا رو دید و گفت: بییییییی.بعد بادکنکهای روی مبل رو دید و بازم گفت : بیییییی.خلاصه بعد از کلی تعجب صبحانه خوردیم. و آرتین رفت خونه مامانی اینها تا من به کارام برسم.خاله نیر وخاله منیر و دایی هم بودند و کلی بهش خوش گذشته بود.من و بابا هم کلی تدارکات شب رو آماده کردیم و حدودساعت 2ظهر بابا آرتین رو آورد و خوابوندمش.عصر منیر و نیر زودتر اومدن و بهم کمک کردن . بعد کیک و آوردیم وسط وچهار نفری کلی زدیم و رقصیدیم و بازار عکس و فیلم هم به راه بود. حدود 9 شب یکی از دانش آموزهای بابا که قراربود بیاد ارگ بزنه و بخونه اومد و بعد به ترتیب بقیه مهمونها اومدن.اول شام خوردیم. بعد موسیقی گوش دادیم .بعد مراسم کیک خوران و کادوی تولد بازکنان برگزار شد.همه کلی زحمت کشیده بودن و میز پر از کادو بود..کار خنده دار آرتین این بود که چندین بار شمع روی کیک رو فوت کرد.فوت میکرد خاموش میشد بعد به فندک اشاره می کرد ونیر روشن می کرد و دوباره..