اندر حكايت اين چند روز
چند روزه كه آرتين نذاشته به وبلاگش سر بزنم.نمي دونم چرا اينجوري شده.خيلي شلوغ شده.اصلا حرف گوش نميكنه.به همه چي دست مي زنه.بعضي وقتها ديگه اعصاب برام نميذاره.ديگه حركاتش شيرين نيست.يه جوري بزرگونه شده.وقتي هم كار بد ميكنه و من عصباني ميشم زود مياد چند تا منو ميبوسه و رشوه ميده و آشتي ميكنيم.از سرو كولم بالا ميره.مثل چسب چسبيده به من.كاش اين مرحله زود تموم بشه...عكسهاي پايين نشون ميدن ميزان شلوغي آرتين رو .... اما اتفاقات اين چند روز...
1- آرتين شروع كرده به تقليد گفته هاي ما. كك( كيك ) - تپ (توپ ) - صداي خروپف - اينها رو باصداي بلند تكرار ميكنه و همزمان دو انگشت شستش رو ميبره بالا
2- در تاريخ 12 دي ني ني الناز ذنيا اومد. اسمش علي هست. وقتي رفتيم ديدنش آرتين شلوغي كرد .تلوزيون و ضبط رو روشن كرد.حتي با پرتقال يكي از مهمونها رو زد كه كلي آبروم رفت.
3-در تاريخ16 دي رفتيم تبريز و دندونهاي آرتين رو به دكتر نشون داديم.
مراحل نماز خواندن آرتين