آرتین منآرتین من، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

آرتین... مرد کوچک خانه ما...

مراسم سنگ اندازون امروز

طبیعت پاییزی جاده قطور هنر مامان  نسرین بعد سوشرت و کلاه آرتین رو در آوردم و از شاخه ها آویزون کردم بعد این عکس خوشگل رو گرفتم بعد آرتین لباسهاشو پوشید و باباباش بازی کرد ...
9 آبان 1393

این روزهای آرتین

مذاکره تلفنی آرتین با خاله نیر آرتین در حال تماشای کارتون( خونه هم زلزله اومده ) آرتین در حال تایپ اینم متن تایپ شده نتغئتئتدئغ غ غئ  رظشاز شظظ زطةَغازیزث بااتدتئئئوظطظت    (ارتین با کمک مامانش ) ...
9 آبان 1393

این روزها

*دیشب شعر ( یه توپ دارم قلقلیه ) رو برات خوندم و بهت توضیح دادم که معنیش به ترکی چی میشه.بعد.....   من : آرتییییین ... یه توپ دارم ؟؟؟؟؟؟ ( منتظر بودم بگی قلقلیه )   آرتین : عِچَ  ( یعنی بزرگ ) اونقدر خندیدیم و من خوردمت... *تازگیها علاقمند شدی به انداختن سنگ توی آب.جمعه صبح می بریمت بیرون و آب پیدا میکنیم و تو توش سنگ میندازی و کلی کیف میکنی.تازه مامانی توی لگن برات آب میذاره و توش سنگ میندازی.سنگها رو هم همراه مامانی رفتین جمع کردین. 5*شنبه صبح ها اگه هوا خوب باشه دوتای (آنا بالا ) میریم بیرون ( به قول تو بازار).هفته قبل دتاشتیم با کالسکه توی پیاده رو میرفتیم که از روبرو ...
5 آبان 1393

زمستان در پاییز

این روزها هوا خیلی سرده.شبها حدود 5 درجه میشه هوا و مرتب هم بارون میاد. دیشب بابا بخاری ها مونو راه اندازی کرد.آرتین هم که عاشق فضولی و اینجور کارها.کیف می کرد و داد میزد : آآآآآ یی ( یعنی بخاری ) ...
30 مهر 1393