آرتین منآرتین من، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

آرتین... مرد کوچک خانه ما...

برای پسرم

ماه من... بر آسمان قلبم تابیدی و روزگام ر با عطر نفس هایت شاداب کردی.. امروزم را... حس عجیب مادر بودن را... ورود به جایگاه پاک بودن را... همه را مدیون تو هستم "پسرم" ...
10 مرداد 1393

آرتین دو ساله شد

تولدت مبارک کوچولوی خوشگلم الان ساعت 2 نصفه شبه هفتم مرداده.آرتینم تازه خوابیده. مهمونهامون رفتن . دیشب هال رو تزیین کرده بودیم. شب بادکنکها یکی یکی می ترکیدن.صبح 4تا مونده بود.صبح آرتین بیدار شد و اومد توی هال با چشمهای خواب آلودش اول تزیینات رو دید و گفت :بیییییی (تعجب کرد).بعد کولر زمینی آنا اینا رو دید و گفت: بییییییی.بعد بادکنکهای روی مبل رو دید و بازم گفت : بیییییی.خلاصه بعد از کلی تعجب صبحانه خوردیم. و آرتین رفت خونه مامانی اینها تا من به کارام برسم.خاله نیر وخاله منیر و دایی هم بودند و کلی بهش خوش گذشته بود.من و بابا هم کلی تدارکات شب رو آماده کردیم و حدودساعت 2ظهر بابا آرتین رو آورد و خوابو...
7 مرداد 1393

یک روز مونده به تولد 2سالگی

پیارسال این موقع که هنوز تو نبودی و فردا قرار بود تشریف فرما بشی من و بابا اتاقت رو آماده می کردیم ویه ساک از لباسهای کوچولوت آماده کردیم که وقتی دنیا اومدی تنت کنن. بازار عکاسی و فیلمبرداری هم که به راه بود.شب جالبی بود . منتظر دیدن روی ماهت بودیم شدیییید. الان..... هم داریم اتاق رو برای تولد دو سالگیت تزیین می کنیم.شونزده تا بادکنک باد کردیم. تا الان که 5 تاش ترکیده.فک نکنم تا صبح چیزی بمونه.وقتی می ترکن مثل بمب صدا می دن.وحشتناکه.تو هم خوابیدی. ...
6 مرداد 1393

تدارکات تولد 2 سالگی آرتین

توی مسافرت سه نفره مون تصمیم گرفتم کیک  تولد و لباس و تزیینات تولد آرتین باب اسفنجی باشه.بهمین خاطر در به در دنبال لباس باب اسفنجی بودم که پیدا نکردم و بلوز شورت زرد رنگ خریدم.تزیینات باب اسفنجی و کلاه تولد پیدا کردم و خریدم.اوایل رمضان هم سفارش کیک رو به قنادی داده بودم.چون تولد روز عید فطر بود و می ترسیدم کیک نپزن.خلاصه از چند ماه پیش در حال تدارک بودیم . ...
6 مرداد 1393